به سمت دادخواهی بیشتر


به تازگی یک ستون به وبسایت «دادخواست» اضافه کرده‌ایم که این دومین‌اش است. بد نیست به طور خلاصه در ابتدای کار بگوییم هدف ما از راه‌اندازی این ستون، که فعلاً هر دو هفته یک‌بار منتشر می‌شود، چیست.

همانطور که می‌دانید اکنون نزدیک به سه سال است که پایگاه «دادخواست» در همکاری با بنیاد رسانه‌ای زمانه به راه افتاده است. هدف ما همانطور که بارها گفته‌ایم ایجاد پلتفرمی است که هر شهروند ایرانی بتواند مستقیم و بی‌واسطه راجع به هر موضوع که مایل است، خود یک دادخواست تنظیم کند. عملکرد این پلتفرم را بخشی از جنبش بزرگ‌تر دادخواهی و حق طلبی ایرانیان می‌دانیم. از همان ابتدای کار بر این نکته وقوف داشتیم که مشارکت در این پروسه مستلزم یک آموزش گروهی است که در آن میان شهروندان دیالوگی درمی‌گیرد، آگاهی بر برخی حقوق شهروندی با شفافیت بیشتر خود را می‌نمایاند، سپس با عطف به این آگاهی، یک یا چند شهروند نسبت به نقض این حقوق شاکی شده و به تنظیم یک دادخواست روی می‌آورند. یک دادخواست سپس با جلب حمایت مردمی تبدیل به یک صدای جمعی می‌شود که مسئولان دولتی و غیردولتی را به پاسخگویی و رفع آن بی‌عدالتی که در دادخواست آمده وامی‌دارد. آنچه کمبودش هنوز پس از دو سال در پلتفرم «دادخواست» حس می‌شود پیوند هر دادخواست با زمینه‌ی شکل‌گیری‌اش و با همان دیالوگی است که دادخواست ثمره‌اش بود. هدف این ستون توصیف آن زمینه و پیوند با آن دیالوگ مستمر است.

ارائه زمینه و ادغام شدن بیشتر در کمونیته‌ی دادخواهان

چاپ یک دادخواست یک رویداد منفرد نیست. هر دادخواست بخشی از یک حرکت و یک حق‌خواهی است که قبل و بعد از چاپ آن دادخواست نیز در جریان است. هدف ما از چاپ این ستون ارائه دادن همان زمینه است و پیوند دادن هر دادخواست به حرکت وسیع‌تر دادخواهی که پیرامونش در صحنه‌ی واقعی جامعه در جریان است. بخش بزرگی از آن دیالوگِ جمعی پیرامون حق‌طلبی، در رسانه‌های اجتماعی نظیر تلگرام، توییتر، فیسبوک، و اینستاگرام هر روز و هرساعت در حال وقوع است. پلتفرم «دادخواست» هم می‌خواهد با حرکت و گفتگوی جمعیِ این رسانه‌ها پیوند بیشتری داشته باشد و دادخواست‌هایی را که چاپ می‌کند در مسیر دیالوگ جمعی شهروندان در رسانه‌های اجتماعی جلو ببرد.

میزان پاسخگویی دولت

دولت‌ها همه به یک میزان خود را پاسخگو و مسئولیت‌پذیر نمی‌بینند. همان‌طور که در ستون پیشین گفتیم، در سراسر حاکمیت جمهوری اسلامی بسیار دشوار است نهادی بیابیم که به طور مستمر و با اختیارات تام پاسخگو و مسؤلیت‌پذیر در برابر مردم و جامعه مدنی باشد. چند روز پیش رئیس‌جمهور ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ)  در برابر جمعیتی از مردم ناراضی مدام تکرار می‌کرد، «نامه بنویسید، انشالله رسیدگی می‌شود. صلوات ختم کنید!» رئیسی گویی هنوز متوجه نیست که نه هرشهروند دست به قلم دارد، و نه «عریضه‌نویسی» بدون یک مکانیسم نهادینه شده از پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری می‌تواند به داد «ارباب رجوع» برسد. شهروندان به شوخی حضور رئیسی در میان جمع مردم را «گفتار درمانی» و «انشالله‌تراپی» نام‌گذاشته‌اند یعنی قول بیهوده!

در برابر این قول بیهوده، ما شهادت مادر هیراد پیربداغی را داریم که پس از به زندان افتادن فرزندش در اینجا می‌گوید،

«ما تریبونی برای دادخواهی نداریم . . . وقتی مراجعه می‌کنیم، می‌گویند هنوز در حال جمع‌آوری مستندات علیه پسر تو هستیم. یعنی هیراد را بدون هیچ مدرک و سند حاکی از جرم دستگیر کرده‌اند، و حالا می‌خواهند برای محکوم کردنش سند بتراشند! هنوز اجازه نداده‌اند وکیل در این موضوع ورود کند.»

هیراد پیربداغی یک فعال حقوق کارگری است که همراه با عسل محمدی روز ۱۵ آبان از منزل‌شان ربوده شده و به بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین مننتقل شده‌اند. همانطور که در این دادخواست آمده، « دلیل خشم و انتقام‌ مأموران امنیتی این است که عسل محمدی و هیراد پیربداغی همراه با گروهی از زندانیان سیاسی سابق  کارزاری به نام نه به سلول انفرادی آغاز کرده‌اند تا علیه شکنجه سفید و حبس انفرادی دادخواهی کنند. این کنشگران حبس طولانی در سلول‌های انفرادی امنیتی ــ محرومیت حسی و روانی در فضای بسته به منظور انهدام روانی زندانی ــ را مصداق بارز شکنجه و نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل ۳۸ قانون اساسی می‌دانند.»

فقدان رسیدگی و همترازی

هدف ما در پلتفرم «دادخواست» این است که هر شهروند بتواند یک دادخواست تنظیم کند، اما نباید فراموش کنیم که دادخواست‌نویسی به عنوان یک سیستم یا ساز و کار اجتماعی نیازمند نهادهای حقوقی مستقل و اداره‌های دولتی است که رسیدگی به درخواست مردم نیازی به اقامه‌ی شکایت حقوقی و حکمِ دادگاه نداشته باشد. در تئوری، دادخواست‌نویسی به عنوان یک سیستم، همان مکانیسم رصد عملکرد دولتی (از سطح محلی گرفته تا کشوری) و پاسخگویی مستقیم به خواست مردم است.

کار «رسیدگی و همترازی» (checks and balances) در این سیستم زمانی بیشتر لازم می‌افتد که مشاهده می‌کنیم نمایندگان مجلس‌های فرمایشی بیشتر درگیر بازی‌های سیاسی و جناحی هستند تا گوش‌سپردن به رأی‌دهندگان حوزه‌های خود. ما می‌دانیم در کشور ما «دفتر شکایات» اداره‌های دولتی و شرکت‌های خصوصی، اگر که چنین دفترهایی وجود داشته باشد، بیشتر خدمتکار سلسله مراتب قدرت هستند تا نیروی تصحیح‌کننده‎‌ی آن قدرت! زمانی هم که قصد پاسخگویی داشته باشند، شکایت را از این دفتر به آن دفتر مثل توپ فوتبال پاس می‌کنند و هر دفتر با سلب مسئولیت از خود از دیگری «تقاضای رسیدگی» دارد، هزارتوی پیچیده‌ای از روابط بوروکراتیک و ناکارآ و پارتی‌بازی‌های روابط و نه ضوابط! در کشوری که وکیل‌های مستقل دادگستری به طور مستمر خود به اتهام «تبانی علیه منافع ملی» به زندان افکنده می‌شوند، انتظار اینکه نهادی رسمی پاسخگوی دادخواست‌نویسان باشد بی‌فایده است.

گسترس فرهنگ دادخواهیِ مُدرن

در بالا گفتیم که پلتفرم «دادخواست» قصد دارد با گفتگوی جمعیِ دادخواهی در رسانه‌های اجتماعی پیوند بیشتری داشته باشد. یکی از کارکردهای آن دیالوگ جمعی، که این ستون در مسیر آن حرکت می‌کند، گسترش «فرهنگ دادخواهی» است. می‌توان در هر فرهنگ سابقه‌ای دیرینه در تظلم‌خواهی و طلب عدالت یافت که تاریخی چندصد ساله دارد. آنچه دادخواهی عصرجدید را متمایز می‌کند آگاهی به مفهوم‌های شهروند خودقانوگذار و  حقوق انسانی است. هنوز در کشور ما ــ که تاریخ معاصرش با پادشاهی مطلقه و تئوکراسی مطلقه رقم خورده ــ نهادینه شدن این فرهنگ تکمیل نشده و تأسیس تئوکراسی شیعی (جمهوری اسلامی) آنرا عقب هم انداخته است. در سرزمین ما سنّتی از دادخواهی پیش‌مُدرن وجود دارد شامل دعا و حاجت‌خواهی، دخیل‌بستن، عریضه نوشتن، و بست‌نشستن. هدف ما در پلتفرم «دادخواست» فاصله گرفتن از سنت به سمت ادراک مُدرن از عدالتخواهی و حق‌طلبی است.  الگوی سنتی «دعا و نفرین» در فرهنگ دینی اینگونه ندا می‌دهد، «به فریادم برس، تو که بر همه‌چیز توانایی، من نیازمندم، نیاز مرا برآورده کن!»، «به تو دخیل می‌بندم، این را نذر تو می‌کنم، این قربانی را از من بپذیر، و حاجتم را برآور!» یا «به خاک سیاه بنشینی ای ظالم، خدا را شاهد می‌گیرم که ترا عقوبت دهد!»

ما می‌خواهیم فرهنگ توانمندسازیِ شهروند را گسترش دهیم. انسانِ مدرنِ خودمختار، خود را «صاحب حق» می‌داند، و قدرت‌های این‌جهانی را هم ثمره‌ی قرارداد اجتماعی میان شهروندان می‌شناسد. در نتیجه، آنچه او به رسم دادخواهی مطالبه می‌کند، نه از روی عجز و تظلم خواهی، بلکه با وقوف به حق خود و به اعتبار حقوق شهروندی یا حقوق بشر است. ما حق خود را نه به عنوان رعیت از خانسالار، و نه به عنوان کودکانِ خداوندگار، بلکه به عنوان انسان‌های آزاد و مختار و خودقانونگذار مطالبه می‌کنیم. مرجعی که ما خطابِ دادخواهیِ خود قرار می‌دهیم، خود یک مقام و مرجع زمینی است که فقط نگهبان و پاسدار حقوق ما شهروندان است. اختیارات او همان مسئولیتی است که از طرف شهروند به او یا آن پُست و دفتر عطا شده است. در این ستون، به گسترش همین فرهنگ نظر خواهیم داشت.

///

تیم دادخواست

◄ متن انگلیسی

Towards more Advocacy

You are reading the second bi-weekly Daadkhast blog article. The Daadkhast team wants to take some time to explain our goals in launching this column.

It has been over two years since we launched Daadkhast in collaboration with Zamaneh Media. Our goal was—and continues to be—to create a platform where Iranian citizens can petition those in power for any demand they have. We consider this platform part of a larger movement advocating for justice and accountability in the Islamic Republic of Iran. This is a process that requires dialogues between citizens, raising awareness of the rights of citizens, and for citizens to demand accountability for the daily violations of those rights. With the support of a community, a petition turns a demand into a strong, loud and collective voice calling for governments and institutions to be held accountable for their actions.

After two years, the Daadkhast team realizes that more effort should be put into connecting petitions on the platform to the dialogue that informs them. Allow us to take some time to describe that connection between petitions and dialogue.

Providing Context and Further Integration into the Petitioners' Community

Publishing a petition is not an isolated event. Every petition is the culmination of persistent and ongoing advocacy efforts. The purpose of this article is to link each petition to the broader advocacy movement behind it. Much of the collective dialogue surrounding advocacy movements occurs on social media platforms like Telegram, Twitter, Facebook, and Instagram. Our aspiration is to better connect the Daadkhast platform to the collective dialogue happening on social media in order to advance petitions for citizens' collaborative exchange and advocacy in the real world.

Government Accountability

Not all governments are equally responsive to citizens’ grievances. As mentioned in our previous column, it is difficult to find an institution that is consistently accountable to the people and civil society throughout the rule of the Islamic Republic. A few days ago, President Ebrahim Raisi repeated in front of a dissatisfied crowd, “Write a letter to us, inshaallah (God willing) it will be taken care of. Chant a Salavat (Praise greetings to God, the Prophet, and His descendants).” Raisi fails to acknowledge, however, that every citizen is not capable of writing formal complaint, and even if they were, formal letters will not do much without an institutionalized mechanism of accountability and responsibility. Citizens understood that Raisi’s words were an empty promise, deriding them as “chatter therapy” and “inshaallah therapy.”

In this context, the mother of Hirad Pirbalaghi comments after security agents arrested her son:

“We do not have a tribune through which to file a complaint . . . When I go to court, judicial officials tell me ‘We need to gather evidence against your son first [before you can see him].’ This means that they arrested Hirad without evidence of a crime and want to procure any document that will convict him! They have yet to allow a lawyer to intervene on his behalf.”

Hirad Pirbalaghi and Asal Mohammadi are two labor rights activists who were seized by security forces on November 6 and transferred to Security Ward 209 of Evin Prison. According to a petition published on Daadkhast, the security agents were angry because Hirad, Asal, and a group of former political prisoners launched a campaign called No to Solitary Confinement to protest white torture in Iran’s prisons. These activists believe that long periods in solitary confinement - and the emotional and psychological deterioration that follows - is torture and a violation of the Universal Declaration of Human Rights and Article 38 of the Constitution.

Lack of Checks and Balances

Our goal at the Daadkhast platform is to give every citizen the ability to file a petition. We understand that petitioning requires independent legal institutions as well as government agencies designated to respond so that citizens do not need to file lawsuits. In theory, petitioning could function as a mechanism for monitoring state performance by directly channeling citizens’ grievances to all levels of government.

Checks and balances are especially crucial in Iran because Parliament (Majlis) members are more invested in factional bickering than in listening to their constituents. In Iran, “complaint offices” are restricted by their place in the hierarchy of power – if such offices exist at all. Iranians are accustomed to “kaghaz-baazi” and “party-baazi” (paper pushing and favoritism). In other words, offices pass letters off to others so that no one truly claims responsibility. This practice forms a complex and inefficient bureaucratic labyrinth that requires citizens to navigate from bureau to bureau for days, weeks, or more. In a country where independent lawyers are routinely imprisoned on charges of “collusion against national interests,” it is difficult to expect an official body to be accountable to a petitioner.

Promoting a Modern Culture of Petitioning

The goal of the Daadkhast platform is to connect the collective dialogue happening among justice-seekers on social media and in the real world to advocacy causes. One of ways it will accomplish that goal is by promoting “petitioning culture.” While there is a long history of injustice grievances in every society, modern-day petitioning requires an awareness of self-governing citizenship and human rights. Iran has not yet institutionalized these concepts, as its modern history is marked by absolute monarchy and the Shiite theocracy (the Islamic Republic). In our country, Iranians still practice the tradition of premodern petitioning today, which includes praying, tying objects to holy relics (dakhil-bastan), the pleading of the meek (tazallom-khahi), and holding sit-ins at sacred places (bast-neshini). The aim of the Daadkhast platform is to move towards a modern understanding of justice and rights. The traditional “prayer and curse” in religious culture includes, “Hear my cry, you who have power over all things, I need you, meet my need! I vow this to you, this sacrifice. Hear my needs! You suffer a miserable fate, O tyrant, I bear witness to God to punish you!”

We hope to challenge this tradition of dependency by fostering a culture of empowerment. Modern citizens consider themselves the rightful owners of what is inherently theirs while also recognizing their place within the context of the social contract. Seeking justice is not out of helplessness but rather out of awareness of the concept of human rights. We assert these rights neither as subservient citizens nor as children of God, but as free, independent, and self-governing human beings. We direct our petitioning at an earthly authority, but that establishment is only the guardian of those rights; their true power is derived from the responsibility given by the citizens. In this column, we consider ways in which we can facilitate a better understanding of this culture.

Daadkhast Team

Nov 19, 2021

دادخواست برای حق و تحقق عدالت

دادخواست صدای شهروندان است. هر شهروند می‌تواند در مورد هر موضوعی دادخواست تنظیم کند.

یک دادخواست بنویسید