دادخواهی برای یک هموطن عربِ ایرانی در خطر اعدام
در اعتراضات سراسری آبان ۹۸ نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف ایران به روی مردم آتش گشودند، صدها شهروند معترض را کشتند و هزاران تن را دستگیر کردند. نیزار بندر ماهشهر صحنهی کشتار خونینی بود که در آن مردم بیدفاع و در حال فرار هدف رگبار سلاحهای سنگین نیروهای انتظامی قرار گرفتند و ۱۴۳ نفر از آنان به قتل رسیدند. در این دو سالی که از آن تاریخ گذشته، نام و مشخصات تعدادی از کشتهشدگان به چاپ رسیده اما اسامی تعداد بیشتری از به قتلرسیدگان و زخمیشدگان هنوز شناخته نیست. از میان هزاران بازداشتی، عدهی زیادی به قید وثیقه آزاد شدند اما صدها تن دیگر در بند ماندند. برخی از این زندانیان را باید «ناپدید شده» نامید زیرا نام و نشانی از آنها نداریم و نمیدانیم چه بر سر آنها آمده. تا سه ماه پیش عباس دریس هموطن عرب یکی از این ناپدیدشدگان بود.
این یکی از دهشتناکترین سرنوشتهاست زمانی که یک شهروند گمنام، که سابقهای در کنشگری یا سیاست هم ندارد، به چنگ نیروهای انتظامی میافتد و خانواده و نزدیکان او به دلیل ترس و تهدید مأموران امنیتی، یا تعلق به اقلیتی که زبان فارسی تکلم نمیکند، دستشان از همه جا کوتاه است. آنها ناگزیر به امید تشکیل دادگاه و آزادی عزیزشان سکوت میکنند و از اطلاع رسانی میپرهیزند. تا همین سه ماه پیش در رسانهها خبری و نامی از عباس دریس و برادرش محسن دریس دیده و شنیده نمیشد، و کنشگران حقوق بشر از محکومیت آنان اطلاعی ندشتند. فقط زمانی که یکی از آشنایان خانواده به خبرگزاری هرانا فاش کرد این دو برادر دو سال است که در زندان به سر میبرند و حالا به ناگهان حکم اعدام عباس را به اطلاع خانواده رساندهاند، توجه رسانهها به آنان جلب شد.
دادخواستِ لغو حکم اعدام عباس دریس در شرایطی چاپ شد که هیچ خبر مؤثقی در مورد پرونده و حکم او اعلام نشده بود. تا همین الان هم وضع به همین منوال است. ما اطلاع نداریم که برای عباس دریس و برادر کوچکش محسن دریس آیا دادگاه رسمی تشکیل شده یا نشده. ما نمیدانیم آیا حکم رسمی صادر شده یا نشده. ما نمیدانیم در این مرحله آیا یک وکیل به طور رسمی پیگیر قضیه هست یا نیست و اگر وکیلی هست، اسم او به طور رسمی اعلام نشده و نمیدانیم آیا او موکلش را دیده، آیا به جزییات پرونده دسترسی داشته، آیا دادگاه تجدید نظری در کار هست یا نیست.
- دادخواست، ۱۷ آذر ۱۴۰۰، حکم اعدام عباس دریس را لغو کنید
هفتهی گذشته پلتفرم دادخواست در کلابهاس برای معرفی دادخواست عباس دریس نشستی برگزار کرد که در آن فعالان عرب و کرد در مورد تجربههای خودشان زیر بازجویی و شکنجه و در همبستگی با عباس و محسن دریس سخن گفتند. در این جلسه گفته شد که تا این تاریخ هر اطلاعاتی که از وضعیت عباس و محسن دریس داریم فقط گفتههای شفاهی است. یکی از نزدیکان خانواده به خبرگزاری هرانا گفته که مقامات زندان ماهشهر به طور شفاهی حکم اعدام و شاید تاریخ اجرای حکم را به اطلاع خانوادهی عباس دریس رساندهاند. به عبارت دیگر، در مورد این پرونده، اگر پروندهای باشد، ما در تاریکی خبری هستیم، و طبعاً در هراس اینکه این حکم هر لحظه به اجرا گذاشته بشود، اگر که تا کنون هنوز اجرا نشده باشد. اگر این گفتههای شفاهی صحت داشته باشند، معنیاش این است که مقامات قضایی بدون اطلاعرسانی رسمی به وکیل عباس دریس، بدون طی کردن روند قانونی و شفاف دادگاه، بدون اعلام حکم رسمی به زندانی و خانوادهاش، به طور پنهانی قصد دارند یک انسان بیگناه را اعدام کنند.
طبق همان خبرهای جستهگریخته، حکم اعدام عباس دریس و حکم زندان ابد محسن دریس بر اساس اعترافات اجباری زیر شکنجه صادر شدهاست. این دو برادر متهم هستند که به نیروهای نظامی ویژه پاسداران ولایت (نوپو) تیراندازی کردهاند و یک نفر از مأمورها هم کشته شده. مقامات قضایی تا این لحظه هیچ سند و مدرک و شاهدی ارائه ندادهاند که اتهام را تأیید کند.
در نشست کلابهاس، فرزاد صیفیکاران به تفصیل در باره فاکتهای موجود از پرونده عباس دریس و غیرعقلانی بودن اتهام تیراندازی از بام خانهی او به به سمت نیزار ماهشهر صحبت کرد. فرزاد صیفی کاران چند گزارش تحقیقی مهم درباره اعتراضات آبان ۹۸ در رادیو زمانه چاپ کرده که تازهترینِ آنها به مناسبت سالگرد آبان به طور اخص به کشتار ماهشهر می پردازد.
میثم آل مهدی کارگر فولاد در اتاق دادخواست برای عباس دریس گفت در جریان بازجوییِ خودش تقریبا هیچ سوالی مربوط به مسايل کارگری، که حوزه فعالیت اوست، از او نشد و تمام فشار مربوط به «تجزیهطلبی» بود که بازجوها میخواستهاند به زور شکنجه از او تأییدش بگیرند. میثم آل مهدی گفت جامعه - در مورد غیرفارسها و اقلیتها - میتواند تحتتأثیر پروپاگاندای حکومت قرار بگیرد: با یک کلمه «تجزیهطلب» به ما انگ میزنند و ما را حذف میکنند و بعضی از الیت هم میپذیرند! ما باید مضاعف برای مسائلمان در مقابل این اتهام هم بجنگیم. تصور کنید زندانی عربی که تسلط کمی بر فارسی دارد، در زندان و زیرفشار و بازجویی، زیر فشار مضاعف است و حتی ارتباط مستقیمی نمیتواند با کسانی که در زندان با او هستند بگیرد، و به آسانی زیر برچسبهایی مثل «داعشی»، «وهابی»، و «عرب تجزیهطلب» میرود. با همین روند به میثم آل مهدی اتهام دخالت در حمله به رژه نظامی اهواز در سال ۹۷ -که داعش مسؤولیت آن را پذیرفت- زدند. میثم تأکید کرد که در آن زمان کارگران اهواز اصلاً در حال اعتصاب برای مطالبات خود بودهاند. میثم آل مهدی گفت در جریان اعترافگیری اجباری، او را تهدید کردند که اگر آنچه آنها میخواهند نگوید داروهای همسر و مادرش که با بیماری سرطان میجنگید قطع خواهد شد.
امجد حسین پناهی برادر رامین حسینپناهی (زندانی سیاسی کرد، اعدام شده در ۱۳۹۷) در اتاق دادخواست برای عباس دریس گفت که چطور مدام اتهام «تروریست» به زندانیان سیاسی اقلیت زده میشود و چقدر احساس نزدیکی با خانوادهی دریس دارد و میداند آنها چه میکشند، کاری که با خانوادهی حیدر قربانی (زندانی سیاسی کرد، اعدام شده در ۱۴۰۰) هم امروز دارند میکنند. او گفت که این درد مشترک ما را یک خانواده کرده، ما همدرد هستیم. جوانانی که در مناطق محروم نگهداشته شدهاند کاری جز کولبری و سوختبری پیدا نمیکنند و با همین بهانه هم کشته میشوند. امجد گفت به آسانی با انگ «تجزیهطلبی» کردها، عربها، و بلوچها را اعدام میکنند. افکار عمومی و فعالان حقوق بشری نباید این را بپذیرند. امجد حسین پناهی گفت همهی ما پیش از اینکه بگوییم «او عرب است، کرد است، بلوچ است یا اتهامش چیست؟»، باید جلوی احکام اعدام بایستیم. با هیچ اتهامی نباید حکم اعدام توجیه شود و مبارزه با اعدام باید در اولویت ما باشد.
جاسم محمدعلی سواری که پدرش اعدام شده، گفت به عنوان کسی که تجربه زندان و اعدام در خانواده را دارد، میفهمد که چقدر خانوادهی دریس اکنون درگیر جنگ روانی هستند و باید با ستم و سرکوب سیستماتیک بجنگند به امید نجات عضو خانواده خود. آنها را از رسانهها دور نگه میدارند در ترس و وحشتی برنامهریزی شده: «من در سال ۲۰۰۵ فقط ۱۶ سال داشتم وقتی متوجه شدم که خانواده من، از جمله خودم، تحت تعقیب هستیم. مادرم را زیر فشار گذاشتهاند که مرا تحویل دهد.کار سیستماتیکی که نظام بر ضد خانواده ما کرد قدر یک کتاب است. پدرم بعد از ده ماه توانست با دو برادرش ملاقات کند. هر دو آنها گفتند با این همه پروندهسازی مطمئن هستند که اعدام خواهند شد. پدرم نامه روشنی نوشت و همه اتهامات و اعترافات را رد کرد اما در دادگاه ۵ دقیقهای حکم اعدام تایید شد. همه اینها درست شبیه روند اعدام حیدر قربانی است. جنگ روانی درست تا لحظهی مرگ با خانواده ادامه دارد. خانواده هم همان خانوادهی فرد نیست، کل جامعه است. به خانواده ما گفتند که عفو میگیرند و وقتی که برای ملاقات رفتند گفتند دو تا از برادران دیگر در زندان نیستند، فقط یکی هست. وقتی خانواده پرسیدند یعنی چه؟ گفتند که امروز صبح اعدام شدند.
از همهی قرائن پیداست که این دو شهروند عرب، عباس دریس و برادرش محسن، آماج انتقامگیری حاکمیت شدهاند، انتقام از معترضانی که همیشه زیر ستم تبعیض قومی، زبانی، معیشتی، و زیستمحیطی بودهاند. این نگرانی وجود دارد که عباس دریس را مخفیانه اعدام کنند، مخفیانه در مکان نامعلوم دفن کنند، به خانواده هم به این زودیها اطلاع ندهند تا خبر کهنه بشود.
///