ناباوران به مذاهب، ادیان و اعتقادات معنوی و ندانمکیشان نهتنها از حقوق برابر با سایر افراد جامعه برخوردار نیستند که حتی ریشههای مذهبی جامعه و حکومت سرکوبگر و بسیار خشن ایران مانع از این شده که این افراد بتوانند یک اقلیت بهرسمیتشناخته شده باشند. آنها حتی معمولاً از وجود یکدیگر ناآگاهند و هیچ تشکلی ندارند که پیگیر خواستههایشان باشد.
در مقایسه با دیگر اقلیتهای تحت ستم (مثل بهاییان)، این گروه بسیار ناپیدا است و هیچ صدایی از آن شنیده نمیشود. ترس از فشار سیستماتیک حکومتی و تابوهای سختگیرانهی اجتماعی از ابتدای پیدایش چنین گروهی در ایران که شاید قدمتی طولانی داشته باشد، مانع از شکلگیری حتی کوچکترین تشکلهای خانوادگی یا دوستانه برای این افراد بوده است.
بههمین دلیل این گروه ناپیدا نهتنها از بحث و دوستی با همعقیدگان خود محرومند، که حتی در مقابل نزدیکترین افراد زندگیشان مجبور به پنهانکردن عقاید یا سوالات خود هستند. این دشواریها مانع از شکلگیری هرنوع تبادل فرهنگی یا اقتصادی میان خداناباوران و ندانمکیشان شده است. این درحالی است که اقلیتهای مذهبی یا باورمندان به اعتقادات معنوی جدید یا قدیمی، حداقل توانستهاند دستهی کوچکی تشکیل دهند که گاهی صدایی از آنها شنیده شود.
مخاطب این دادخواست فقط حکومت نیست، بلکه افکار عمومی نیز هست. ما خداناباوران و افراد فاقد اعتقادات معنوی، خواستار رفع تبعیض سیستماتیک حکومتی و مهمتر تابو زداییِ اجتماعی و خانوادگی از گروه ناپیدای خود هستیم.
آزادی عقیده حق هر انسان است